کلبه عرفان

کلبه عرفان

خوشه های زردش زندگی بخش است پروردگارا ما را از داشتنش بی نصیب نکن...



خدایا !

من دلم قرصه !


کسی غیر از تو با من نیست ...


خیالت از زمین راحت ، که حتی روز روشن نیست !


کسی اینجا نمیبینه ، که دنیا زیر چشماته ...


یه عمره یادمون رفته ، زمین دار مکافاته !


فراموشم شده گاهی ، که این پایین چه ها کردم ...


که روزی باید از اینجا ، بازم پیش تو برگردم !


خدایا وقت برگشتن ، یه کم با من مدارا کن ...


شنیدم گرمه آغوشت !


اگه میشه منم جا کن ...

شاد باش
چشمه ی جوشان مهر و شفقت باش.
زندگی را به رقص در آور
ترانه خوان باش
آن گاه هر چه از تو می جوشد و می تراود
درست است و نیکی و رحمت

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود ...
گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود ...
گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد ...
گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود ...
گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد ...
... گاهی آرزو میکنم ای کاش ...
دلی نبود تا تنگ شود ...
تا خسته شود ...
تا بشکند