این جا کسی است پنهان چون جان و خوشتر از جان / باغی به من نموده ایوان من گرفته-
این جا کسی است پنهان همچون خیال در دل / اما فروغ رویش ارکان من گرفته-
این جا کسی است پنهان مانند قند در نی / شیرین شکرفروشی دکان من گرفته-
جادو و چشم بندی چشم کسش نبیند / سوداگری است موزون میزان من گرفته-
چون گلشکر من و او در همدگر سرشته / من خوی او گرفته او آن من گرفته-
در چشم من نیاید خوبان جمله عالم / بنگر خیال خوبش مژگان من گرفته-
من خسته گرد عالم درمان ز کس ندیدم / تا درد عشق دیدم درمان من گرفته-
تو نیز دل کبابی درمان ز درد یابی / گر گرد درد گردی فرمان من گرفته-
در بحر ناامیدی از خود طمع بریدی / زین بحر سر برآری مرجان من گرفته-
بشکن طلسم صورت بگشای چشم سیرت / تا شرق و غرب بینی سلطان من گرفته-
ساقی غیب بینی پیدا سلام کرده / پیمانه جام کرده پیمان من گرفته-
من دامنش کشیده کای نوح روح دیده / از گریه عالمی بین طوفان من گرفته-
تو تاج ما وآنگه سرهای ما شکسته / تو یار غار وآنگه یاران من گرفته-
گوید ز گریه بگذر زان سوی گریه بنگر / عشاق روح گشته ریحان من گرفته-
یاران دل شکسته بر صدر دل نشسته / مستان و میپرستان میدان من گرفته-
همچو سگان تازی میکن شکار خامش / نی چون سگان عوعو کهدان من گرفته-
تبریز شمس دین را بر چرخ جان ببینی / اشراق نور رویش کیهان من گرفته